چکیده :
نظریه وبر از چند لحاظ در این پژوهش سودمند بوده است . نخست اینکه وبر اهمیت فرهنگ را در تاثیر گذاردن بر چگونگی رفتار افراد در نوشته هایش نشان داده است و تنها راه درک کنش های یک ملت را برای جامعه شناسان درک فرهنگ آن ملت می داند . از این رو است که به گفته شارون اگر مارکس را جامعه شناس انتقادی در نظر بگیریم باید وبر را جامعه شناس فرهنگی بدانیم .(۵) دوم اینکه وبر مطالعات فراوانی درباره مذهب ، مدرن شدن ، قدرت مشروع ، بوروکراسی دولتی و جامعه شناسی سازمان های بوروکراتیک انجام داده است و به ویژه نخستین جامعه شناس کلاسیک است که بوروکراسی را به شیوه ای نظام مند مطالعه کرده است . سوم اینکه برخلاف برخی از نظریه پردازان ، برای مثال نظریه پردازان کارکردگرا مانند پارسونز که جامعه را تا اندازه ای ساده اندیشانه در هماهنگی و تعادل می بینند، وبر عمیقاً به طبقات اجتماعی ، منافع اجتماعی ، قدرت اجتماعی و تضاد اجتماعی توجه کرده است .وبر سازمان بوروکراتیک را نظامی می داند که بر پایه اقتدار عقلانی – قانونی یا ((اقتدار بوروکراتیک )) قرار دارد، یعنی بر اساس رتبه بندی تعمدی موقعیت ها بر حسب قدرت اجتماعی در سازمان که هدف آن کارآیی است . این گونه نظام عقلانی نا برابر از آن روی در جهان به وجود می آید که کارایی در سازمان بسیار اهمیت دارد و از این راه می توان اطمینان یافت که تقسیم قدرت و مسئولیت به گونه ای روشن برقرار گردیده و نتایج فعالیت ها قابل محاسبه و پیش بینی خواهد بود . به نظر وبر این گونه اقتدار در همه جوامع مدرن و همچنین تقریبا در هر سازمانی در جامعه مدرن وجود دارد . در ساختار بوروکراتیک افراد موقعیت هایی را اشغال می کنند که قدرتی کمتر یا بیشتر از دیگران در آن ساختار دارند . به این معنا ، نابرابری اجتماعی عمداً توسط افرادی ایجاد می شود که می خواهند دیگران را برای انجام کارها سازمان دهند . وبر بوروکراسی را نظامی می دانست که در قرن بیستم به صورت سازمان مسلط در جامعه در می آید و اکنون می توان دید که حق با او بوده است .(۶) همه سازمان های بزرگ امروزی سازمان های بوروکراتیک هستند.
قوانین ارسال دیدگاه